شخصیت معنوى:
در باره کمالات معنوى و سجایاى اخلاقى امام صادق(ع) در همه کتب رجال و سیره سخنها رفته است. حافظ ابونعیم اصفهانى در حلیة الاولیاء(3/ 115) مىگوید:«امام ناطق و پیشتاز مراحل کمال جعفر بن محمد صادق روى به عبادت و خضوع آورده و عزلت و خشوع را بر ریاست و اجتماعات ترجیح داده بود» و نیز گوید:«بعد از نماز عشا و گذشتن پاسى از شب انبانى از نان و گوشت و مقدارى پول بر دوش مىگرفت و به طور ناشناس به در خانه فقراى مدینه مىرفت و آن نان و غذا را بین آنها قسمت مىکرد. آنها زمانى ولى نعمت خود را شناختند که آنحضرت وفات یافت.» ابن شهر آشوب ساروى در مناقب از انس بن مالک روایت کرده است که آنحضرت پیوسته در یکى از این سه حال بود یا صائم بود یا نماز مىگزارد و یا ذکر خداى مىکرد. محضرش پربار، حدیثش بسیار و معاشرتش شیرین و دلنشین بود.
پس از وفات حضرت صادق(ع) امامت به اجماع شیعه امامیه، به دلایل و نصوصى که در کتب مفصل مذکور است به امام موسى الکاظم(ع) رسید.
شاگردان امام صادق(ع):
عصر امام صادق(ع) از متحولترین اعصار در تاریخ فقه و حدیث و کلام و تصوف اسلامى است. نهضت علمى جمع و تدوین حدیث به تشویق عمر بن عبدالعزیز از اوایل قرن دوم آغاز شده بود. ذهبى در حوادث سال 143 ق مىگوید در این سال بود که در مکه و مدینه علما شروع به تدوین حدیث کردند و ابن جریج(جریح)(م ح 149 ق) و محمد بن اسحاق(م 151 ق) و مالک بن انس(م 179 ق) و بسیارى دیگر از کبار محدثان اقدام به جمع و ثبت حدیث مىکردند، و چنانکه خواهد آمد بسیارى از بزرگان و محدثین اهل سنت یا مستقیماً شاگرد حضرت صادق(ع) بودهاند، یا از آنحضرت روایت کردهاند. در عالم تشیع نیز به ارشاد امام باقر(ع)(57- 104 ق) شاگردان ایشان کتابت حدیث را آغاز کرده بودند. علم فقه نیز در کمال شکوفایى بود و در همان زمان که امام صادق(ع) با پرداختن به بسیارى از ابواب فقه و بیان احادیث و احکام فقهى مذهب فقه جعفرى را که به نام خود ایشان نامبردار است تحکیم مىکرد، مذاهب بزرگ فقهى دیگرى نیز در عالم تسنن در شرف شکلگیرى بود. ابوحنیفه نعمان بن ثابت(م 150 ق) مؤسس مذهب فقهى حنفى از کبار شاگردان امام صادق(ع) بود و این سخنان او مشهور است که«عالمتر از جعفر بن محمد ندیدهام» و«اگر دو سال در زندگى من نبود از دست رفته بودم» و منظورش از آن دو سال، ایامى است که مجالستهاى مکررى در مدینه و کوفه با امام صادق(ع) داشته است. مالک بن انس(م 179 ق) بنیانگذار مذهب فقهى مالکى و صاحب کتاب موطأ که از قدیمترین مجامیع حدیث و منابع فقهى در عالم اسلام است، با امام(ع) پیوند نزدیک و به ایشان ارادت بسیار داشت. این گفته او در حق حضرت مشهور است:«ما رأت عین أفضل من جعفر بن محمد»(هیچکس انسانى فاضلتر از جعفر بن محمد ندیده است) و گاه با این عبارت احترام آمیز:«حدثنى الثقة بعینه جعفر بن محمد» از ایشان حدیث روایت مىکند. دو تن دیگر از مؤسسان مذاهب بزرگ فقه اسلامى، یعنى محمد بن ادریس شافعى و احمد بن حنبل، با آنکه صحبت و محضر امام صادق(ع) را درک نکرده بودند، براى ایشان احترام شایان قائل بوده و از ایشان نقل روایت کردهاند. از نظر علم کلام نیز این عصر، دوره تکوین بسیارى مکاتب و مذاهب کلامى است. از جمله تکوین مکتب معتزله با الهام از اندیشههاى حسن بصرى(21- 110 ق) و کوشش واصل بن عطا(80- 180 ق) و ابوهذیل علاف(متوفى در اوایل قرن سوم) که با بعضى از اصحاب امام صادق(ع) مباحثه داشته است. مانویت- که در این عصر غالبا«زندقه» نامیده مىشود- رواج بسیار داشت. امام صادق(ع) مناظرههاى سنجیده و مستدلى با ارباب ملل و نحل و فرق و مذاهب مخصوصاً با دهریان و زندیقان و آزاداندیشان زمانه داشتند. مباحثهها و مناظرههاى حضرت با عبدالکریم بن ابىالعوجاء معروف و متن کامل یا ملخص بعضى از آنها در اصول کافى نقل شده است. هشام بن حکم که اهل کلام و فلسفه بود و به انواع مکاتب کلامى عصر گرایش یافته و از آنها سرخورده بود، با راه یافتن به حضور امام(ع) و طرح چندین سؤال، شیفته مشرب عقلى و استدلالى ایشان شد.
از بزرگان صوفیه قرن دوم ابراهیم بن ادهم، مالک بن دینار، سفیان ثورى و فضیل عیاض به حضرت صادق(ع) و آرا و اندیشههاى ایشان گرایش داشتهاند. شیخ مفید در ارشاد، طبرسى در اعلام الورى و ابن شهر آشوب در مناقب تصریح کردهاند که شاگردان و روایت کنندگان از امام صادق(ع) چهار هزار نفر بودهاند. مىگویند فقط در کوفه نهصد شیخ بودهاند که همه مىگفتند:«حدثنى جعفر بن محمد»(الامام الصادق، اسد حیدر، 2/ 398). اشهر اصحاب و شاگردان خاص امام صادق(ع) عبارتند از: 1) ابان بن تغلب(ابو عبد اللّه عثمان بن احمد بجلى کوفى) که از راویان و یاران امام محمد باقر و امام جعفر صادق و امام موسى کاظم علیهمالسلام است و ابن ندیم آثار او را نام برده است.
2) مؤمن الطاق که متکلم برجستهاى بوده است، صاحب کتاب الامامد، کتاب المعرفة، الرد على المعتزلة، کتاب فى امر طلحة و الزبیر. 3) مفضل بن عمر جعفى کوفى که عمده شهرت و اعتبارش به خاطر کتاب توحید اوست. 4) هشام بن حکم(ابومحمد شیبانى کوفى، م 185 ق) که از اصحاب امام موسى کاظم(ع) نیز بوده است، صاحب کتاب الامام، کتاب حدوث الاشیاء، کتاب الرد على الزنادقة، و چندین اثر دیگر. ابن ندیم بیستوپنج اثر از آثار او بر شمرده است. 5) جابر بن حیان که محققان تاریخ علوم اسلامى و مستشرقان درباره شخصیت او و ارزیابى و نقادى رسائل منسوب به او مخصوصاً رسائلى که در زمینه شیمى است تحقیقات بسیار کردهاند. پاول کراوس مجموعه رسائل باقى مانده از او را به طبع رسانده است. بعضى اشارات و عبارات در بعضى رسالات او هست که پیوند او را با امام صادق(ع) نشان مىدهد. اقوال متعارض و افراطى درباره جابر بسیار است. بعضى او را شخصیتى موهوم و غیرتاریخى مىدانند، و بعضى او را دانشمندى مسلمان و شیعه، یا متمایل به تشیع، و از شاگردان برجسته امام صادق(ع) مىشمارند. شش تن از یاران امام صادق(ع) هستند که به اصحاب سته معروفند و همه حدیثشناسان و رجالشناسان شیعه آنها را توثیق کرده و به جلالت قدرشان اذعان دارند که عبارتند از: 1) جمیل بن دراج، 2) عبداللّه بن مسکان، 3) عبداللّه بن بکیر، 4) حماد بن عیسى، 5) حماد بن عثمان و 6) ابان بن عثمان بجلى.
این نیز گفتنى است که در منابع حدیث و متون روایى شیعه از امام صادق(ع) غالباً فقط به کنیه«ابوعبداللّه» یاد مىکنند.
آثار امام صادق(ع):
غالب آثار امام صادق(ع) به عادت معهود عصر، کتاب مستقیم خود ایشان نیست و غالباً املاى امام(ع) یا بازنوشت بعدى مجالس ایشان است. بعضى از آثار نیز منسوب است و قطعىالصدور نیست.
1. از آثار مکتوب امام صادق(ع) رساله به عبداللّه نجاشى(غیر از نجاشى رجالى) است. نجاشى صاحب رجال بر آن است که تنها تصنیفى که امام به دست خود نوشتهاند همین اثر است.
2. رسالهاى که شیخ صدوق در خصال و به واسطه اعمش از حضرت روایت کرده است و شامل مباحثى در فقه و کلام است.
3. کتاب معروف به توحید مفضل، در مباحث خداشناسى و رد دهریه که املاى امام(ع) و کتابت مفضل بن عمر جعفى است.
4. کتاب الاهلیلجة به روایت مفضل بن عمر که همانند توحید مفضل در خداشناسى و اثبات صانع است و تماماً در بحار الانوار مندرج است.
5. مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة که منسوب به امام صادق(ع) است و بعضى از محققان شیعه از جمله مجلسى، و صاحب وسائل و صاحب ریاض العلماء صدور آن را از ناحیه حضرت رد کردهاند.
6. رسالهاى از امام(ع) خطاب به اصحاب که کلینى در اول روضه کافى به سندش از اسماعیل بن جابر از امام صادق(ع) نقل کرده است.
7. رسالهاى در باب غنایم و وجوب خمس که در تحف العقول مندرج است.
8. بعضى رسائل که جابر بن حیان کوفى از امام(ع) نقل کرده است.
9. کلمات قصار که بعدها به آن نثر الدرر نام دادهاند و در تحف العقول مندرج است.
10. چندین فقره از وصایاى حضرت خطاب به فرزندش امام موسى کاظم(ع)، سفیان ثورى، عبداللّه بن جندب، ابى جعفر نعمان احول و عنوان بصرى، که در حلیة الاولیاء و تحف العقول ثبت گردیده است.
منابع مقاله:
1. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج 1
2. قاموس الرجال فى تحقیق رواة الشیعة، محمد تقى تسترى، قم، 1391 ق
3. تاریخ طبرى، 3/ 2509
4. وفیات الاعیان، 1/ 291
5. حلیة الاولیاء، 3/ 192
6. الامام الصادق(ع) و المذاهب الاربعة، اسد حیدر، نجف، 1383 ق. (برگرفته از قسمت کتابشناسی کتاب الاهلیلجه، منسوب به امام صادق(ع) در نرمافزار جامع طب 1.5)
نظرات شما عزیزان: